دروغگو کیست؟

افزوده شده به کوشش: پرنیا قناتی

شهر یا استان یا منطقه: افسانه‌های عرب خوزستان

منبع یا راوی: یوسف عزیزی بنی‌طرف و سلیمه فتوحی

کتاب مرجع: فرهنگ افسانه های مردم ایران

صفحه: ۴۶۵ -۴۶۶

موجود افسانه‌ای: پرندگان سخن‌گو

نام قهرمان: nan

جنسیت قهرمان/قهرمانان: nan

نام ضد قهرمان: nan

توضیح تخیلی طبیعت و هر آنچه در آن است یکی از بن مایه‌های قصه‌ها و افسانه‌هاست. انسان کنجکاو و عاری از علم، به مدد تخیل خود احساس کنجکاوی اش را ارضاء می‌کند. در «روایت دروغگو کیست» که در میان مردم غرب کشورمان گفته و شنیده می‌شود، توضیح تخیلی در مورد رنگ کلاغ و رنگ پاهای کبوتر و چشم‌های کبک به چشم می‌خورد. متن کامل این روایت را می‌نویسیم.

در زمان‌های خیلی دور، یک قبیله بدوی زندگی می‌کرد که می‌گویند قبیله بنی‌زید بوده است. وقتی آب‌ها و علفزارهای این قبیله خشک می‌شود افراد آن به فکر چراگاه تازه‌ای می‌افتند. آن‌ها برای شناسایی اطراف و اکناف آبادی، کلاغ و کبک و کبوتر را در هوا رها می‌کنند. هر سه پرنده با هم پرواز می‌کنند. اما پس از مدت کوتاه، کلاغ با خبرهای غمناک باز می‌گردد. او می‌گوید تا آن جا که توانسته پرواز کرده است ولی جز بیابان - که هیچ نوع گیاهی برای تغذیه چهارپایان نداشته - ندیده است. پس از کلاغ، دو پرنده نیز برگشتند. آن چه که این دو دیده بودند با کلاغ فرق می‌کرد: زمین‌های شاداب پر علفزار و آب فراوان. آن‌ها گفتند: «علفزار این زمین آن قدر نرم است که حتی قدم‌های یک نوزاد نیز برگ‌هایش را می‌خراشد.» افراد قبیله بی آن‌که بدانند کدام یک از دو خبر صحیح است، به سوی جایی که کبک و کبوتر توصیف کرده بودند راه افتادند. آن‌ها فهمیدند که کلاغ دروغ می‌گوید و به خاطر همین دروغگویی، او را سیاه کردند. اما کبوتر و کبک پاداش گرفتند. پاهای یکی را با حنا به رنگ قرمز روشن، رنگ کردند و به چشمان دیگری سرمه کشیدند که تا به امروز کبوتر پاهای صورتی دارد و دور چشمان کبک، مشکی رنگ است.

Previous
Previous

پادشاه و سه دخترش (1)

Next
Next

پادشاه ظالم که رعیت او را از سلطنت برکنار کرد